نقطه سر خط

دست نوشته های محمد گلالی تراب

نقطه سر خط

دست نوشته های محمد گلالی تراب

یک برکه ی پر قو یا یک بوم دورنگ است؟

 بین دو قبیله، سرِ چشمان تو جنگ است

چشمان تو مستعمره ی من شده امروز

تیمور اگر در طلب فتح تو لنگ است

مثل غزل پخته ی سعدی ست نگاهت

 هربار مرورش بکنم باز قشنگ است

وقتی تو نباشی ، چه امیدی به بقایم؟

این خانه ی بی نام و نشان، سهم کلنگ است

باید که به صحرا بزنم گاه گداری

 این شهر برای منِ بی حوصله تنگ است

قد می کشم و ماه می آید به کنارم

 این دلخوشیِ هرشب یک بچه پلنگ است



" رویا باقری "